فوری / هواپیمای تهران شیراز به سلامت به زمین نشست . کارشناسان مشغول بررسی این مورد هستند .
هر سه جعبه ی سیاه سالم هستند!
این بار اگر به اعماق چاه فرو افتم
دیگر دستی دستانم را نخواهد گرفت
طنابی رهایی بخشم نخواهد بود
و در کشاکش بیرون کشیدنم پاره خواهد شد
فریاد می زنم
و در نهایت
به کما خواهم رفت
و بی هیچ دستگاهی زنده خواهم ماند!
نفس خواهم کشید
قلبم خواهد زد
عقلم هادی خواهد بود
اما همه ی اینها با یک تفاوت اند
دیگر تپش های این قلب جدید برای تو نخواهد بود
و دیگری هادی به سوی تو نخواهد بود
و همچنان در کما خواهم ماند
تا مگر
با شوکی مرا بیرون بیاوری
و در آن روز
اگر مرا شوک ندهی
چه خواهم کرد؟
و اگر همچنان
بگذرد و بگذرد و بگذرد...
وآن شوک
مرگم باشد چه کنم؟
و چه دیر خواهد بود...
و باز چه زود دیر خواهد شد...
آن زمان که از این کما بیرون آیم...
الهه یدالهی
خوشا به حال یوسف که کاروانی به خواست تو او را از دل چاه بیرون کشیدند
خوشا به حال یوسف که شورترین آب برایش شیرین ترین شد
خوشا به حال یوسف که در مقابلت کم نیاورد
خوشا به حال یوسف که تو را داشت
و به تو تکیه کرد...
باز
خواب بدی دیدم
می دانی
هر خوابی که تو در آن نباشی
البته خودت که هیچ
من به سایه ات هم راضی ام
اما خوابی بی این خصلت
یعنی
کابوس...
از نوع کابوس هایی که در روز ادامه دار است
کابوس هایی که از رویا بودن خارج شده اند
و جایشان را با روزانه ها عوض کرده اند!
بی تو
زندگیم مبدل شده است
به کابوسی طولانی
پر از غم و درد فراق...
کابوسم را بشکن...
الهه.ی
هیچ چیزی مثل نوشتن کمکم نمی کنه
اما
نمی تونم بنویسم
دقیقا تو اوضاعی که بیش ار پیش ارامش می خوام
و از تو می خوام
که کمکم کنی تا از تو بنویسم
اما محل نمی دی...
انگار نه انگار
از من بریدی؟
این بار
دیگر نمی گویم مرا چه شده است
تو را چه شده است؟
الهه ی
حس نوشتنم به کلی برفته است...
نه شعری
نه متنی
نه جمله ای
و نه حتی
کلمه ای...
به جز یک موضوع که زیاد برام خوشایند نیست...
دارم روز های خوب و دوست داشتنی ای رو سپری می کنم
الانم رو دوست دارم
به خصوص اینکه درس مرس تعطیله
یه کم به کارایی که دوست دارم می پردازم
نفسی می کششششششششششششششششششششششششم
adsl جان هم که با آمدنشان نور علی نور کردن محفل ما را
روز تولد امام حسین هم دیگر هیچ
شاه عبدالعظیم ضمیمه شده بهش که دیگر خیلی دیگر هیچ!
شاد باشید
تقوا...
خوش به حال اونایی که امروز و این روزا روزه اند...
خوب می دانی...
دارم روز های سختی رو سپری می کنم
که اگر کمکم نکنی
این بار هرچه شد
پای خودت...
یوهووووووووووو
هوراااااااااااااا
جییییییییییییییییییییییییغ
فریییییییااااااااااااااااااااااااااد
داااااااااااااااااااد
هیجاااااااااااااااااان
بالاخره تحویل پروژه ها تمووووووووووووووووووووم شد
تعطیلات شروع شد
آخ جونمی!
البته بماند که نمرات هنوز نیومده!