سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

دل نوشته



سلام

ذهنم آشفته است، دلم برای یه عالمه چیز و یه عالمه ادم تنگ شده، دوست دارم چند روزی تنها باشم، دوست دارم زودتر جنوب امسال تموم بشه تا یه کم ذهنم آروم شه، دوست دارم این روزا زودتر بگذره... روزای بی اعتمادی، روزایی که از چیزایی حرف می زنی که دلت نمی خواد، ذهنت درگیر چیزاییه که دوسشون نداری، نگرانیه آینده، نگرانیه خودم،نگرانیه جایی که توش هستی، نگرانیه حواسی که باید جمع باشه، نگرانیه دوروبریا، نگرانیه ...

اووه

کاش می شد بشینم با یکی حرف بزنم، یه محرم که حرفامو بتونم بی پرده بهش بزنم تا دلم اروم بشه، بگم از حال دلم از سیر تا پیازش، بگم  از نگرانی های دلم،  فقط بگم همین... ولی افسوس که نمی شه و نیست همچین کسی کنارم....

تو کارام نیاز به یه بزرگتره دلسوز دارم تا راهنماییم کنه نه آق بالا سر، به دور و بریایی که اعتماد کنن و کمک حالم بشن نه زخم زبونشون دل آدمو برنجونه و بگه از هزاران بی اعتمادی و ...

نمی دونم شاید نیاز به 4 تا همراه تو این شرایط توقع زیادیه، شاید...

بارالها
برای همسایه ای که نان مرا ربود نان،
برای دوستی که قلب مرا شکست مهربانی،
برای آنکه روح مرا آزرد بخشایش،
و برای خویشتن خویش آگاهی و عشق
میطلبم.

دکتر علی شریعتی

آقا بیا...

و عجل الله تعالی فی فرج مولانا صاحب الزمان ...




این گریه ها



ناشکر نباشیم..فکر کنیم آقا می خواد ببینه تا کی تو خیمه اش می مونیم

تا کی از خیمه ش بیرون نمی ریم

تا کی تشنگی رو تحمل می کنیم

تا کی امان نامه های دشمن رو پس می دیم

اونوقت که دیدن پای ثابت خیمه حسینیم

اونقدر شوق می کنیم

که بی جوشن و زره به عشق حسین به میدان می زنیم

 این گریه ها ی ماه محرم وظیفه بود                 خیلی حسین زحمت ما را کشیده است

پ.ن: دلسپرده، کنار کشیدن راه حل نیست... یادته دیروز بهم چی گفتی... چه جوری بیخیال شمو بگم دیگه نیستم وفتی (این گریه ها ی ماه محرم وظیفه بود                 خیلی حسین زحمت ما را کشیده است) جواب آقا رو چی بدیم؟ آقا دلشو به ضعیفایی امثال ما خوش کرده؟ وامصیبتا... کشیدن کنار یعنی پشت پا زدن به خیمه ی امام زمان... بسیج، دفتر، مجمع همه شون خیمه است و این ویری بیری رفتنای دلامون امان نامه ی شمر و امثالهم... خدا کمک می کنه... تا پشت پا بزنیم به همه ی این امان نامه ها و موندن تو خیمه ی امام زمان... حتی اگه آب هم ببینیم نمی نوشیم تا آقا عطشانه...

یاحسین




کوفیان



کوفیان

و تو مپندار که کوفی و بی مروتیش و افتادنش دیگر نخواهی دید

کمی بصیرت!

می بینی...

 




وفاق



5 عدد سه واحدی و نگران از برای همگانشان من باب وفاق!!!

دعا بفرمایید




محب



فانه ذبح کما یذبح الکبش

 امام رضا فرمودن: مثل گوسفندی سر جدم رو بریدن .. زنده زنده ..

 وقتی داشتن می رفتن، دیدن خواهرشون داره از غصه وداع جان می ده. انگار داره جان از تن زینب بیرون میاد، آقا برگشتن دست رو قلب زینب گذاشتن...  اشاره ولایتی کردن... قلب زینب آروم شد...  گفت برو حسین به خدا سپردمت ..

 تو مجلس های امام حسین از این اشاره های ولایتی زیاده ...  دست می ذاره رو قلب آدم... ارومت می کنه... می گه برو  به خدا سپردمت...

 امام حسین  ع حتی به دشمنش نظر می کرد...

چندین نفر اومدن...راس مبارک رو جدا کنن هیچ کدوم نتونستن

هیچ کدوم نتونستن، نزدیک که می شدن دلشون می لرزید  بر می گشتن اما همون دشمنا رو امام صدا می زدن،  تو حالتی که غرق خونن به یکی شون گفتن برگرد تو به دخترت قول انگشتر دادی این انگشتر من رو بهش بده دست خالی نرو... برگرد...

حال ما که مدعی هستیم محبیم چگونه باشد...




گریه



 محضر امام حسین بهترین حالات پیش می آد نوع حالت مهم نیست مهم اینه که بهترین حالت همون جاست خیلی ها همون جا شفا گرفتن خیلی ها همون جا واصل شدن خیلی ها   در برابر مصیبت اهل بیت فهمیدن مصیبت خودشون هیچ و ارزشی نداره آروم گرفتن امام صادق فرمود هر کدومتون داغی دیدین یاد مصیبت جدم بیافتین اونموقع میفهمین اصلا داغی ندیدین امام رضا فرمودن : یابن اشبیب ان کنت باکیا لشی فبک للحسین بی علی ع: ای پسر شبیب اگه خواستی برای چیزی گریه کنی برای جدم حسین بی علی گریه کن




Copyright © 2007, Design By HarimeYas.ir