دو سه هفته پیش که واسه نشریه ی کربلا دور هم جمع شده بودیم یکی پرسید کاظمین نمی برنمون؟ اون یکی گفت کاروان ها رو قرعه کشی می کنن می برن! هممون غصه خوردیم... جواد الائمه...
امروز رفتم فیش کربلا رو بگیرم پولش رو بریزم! خوشحال خوشحال آقاهه گفت 35700 بریز به این حساب! گفتم به من بیشتر گفتنا! سیصد و خورده ای! گفت این مال کاظمینه... تا از اونجا بیاییم بیرون چند باری گفت شما رو کاظمین می برنو دل منو ...
موقع نوشتن قرارداد حالم یه جوری شد...
3 روز کربلا 3 روز نجف 1 روز کاظمین...
اگه نرسم می میرم...
شایدم بلفه دق کردن رو دارم می زنم!
سنگ تر بل صخره تر از این حرفام!
اگر مقصد پرواز است، قفس ویران بهتر! ::: شنبه 88/5/31::: ساعت 2:55 عصر نظرات ديگران: نظر