برای اولین بار ترسیدم
ترسیدم از ورود به آنچه خارج از جامعه ی دانشگاهیان است
از ورود به جامعه ای که گرگ هایش بسیارند و نامردی و دل شکنی امری عادی
...
و گرگ شدن و بل هم اضل و خود نیز در وهم خوب بودن
...
یا کاظم الغیظ
چه دردی دارد...
حداقل فایده ی علم و صنعت و تشکل هایش
خرده تواضعی است که به وضوح بعد از مسئول شدن افراد برایشان ایجاد می شود
کوته عمر هم باشد به از هیچش است
...
از شنیدن یک نوع خاص سوال بیزار شده ام
کاش می شد به همه گفت
لطفا دیگر نپرسید
!
اللهم انشدک بدم ال...
اللهم اشف کل مریض...
این روزها زیاد از شرمندگی ... چشمانم پر از اشک می شود
در مقابلت کم آوردم
در مقابل همه ی ...
شرمنده ام بابت تمامی...
خدایا
کمکمون کن
الهی و ربی من لی غیرک
جز تو کسی رو ندارم که ازش یاری بخوام
لای الامور...
یا من اسمه دواء و ذکره شفاء
ارحم من راس ماله الرجاء
پ.ن: التماس دعا دارم...
چه زود زدم زیر قولم!
بچه ها دارن آماده میشن برن جنوب
...