سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

خائف



ترس

امشب رفته بودم افطاریه کاروان کربلا! تا دلتون بخواد خائفمون کردن! کم مونده بود بگن پلک بزنید می برنتون اسمشو نبر!!! مدیر کاروان گفت: خانوما رو بازرسی نمی کنن... اما آقایون سر جدتون غیرتی نشید! سگ مخصوصا میارن، اب دهن سگ میریزه تو اسبابتون، چیزی نگید! معلوم نیست کین! امریکایی، پلیس، شرته ها، منافق و ... نمی تونیم هیچ پیگیری بکنیم چون اصن نمی دونیم کجا باید پیگیری کنیم... جایی شلوغ شد دخالت نکنید، نرید جلو، دعواها ساختگیه... مردم که جمع شدند بمب هاشون به کار میفته... تیراندازی شد پناه بگیرید و ...

 چند تا از خانوما محارمشون باشون نیستن(اصن فک نکنید منظورشون ما بودیما :دی، ما خودمون یه پا مردیم داغون!) آقایون هوای این خواهران رو هم داشته باشید! به ما رو دست کم گرفتنا :دی ما خودمون 6 تا مردیم

اخرشم صحبت های حاجی چسبید!

معنای زیارت خائف رو کمی تا قسمتی درک نمودیم! چقدر استرس دارم از اینکه برم گردونن... و نرسم...

ولی خدایی حسابی ترسوندنمون...

آه

التماس دعا

یا زهرا س

پ.ن: نمی دونم چمه، اما حالم خوش نیست... شاید ربطی به کربلا نداشته باشه... اما دلم می خواد با یکی درد و دل کنم... یه محرم...محرمه محرم... اما نمی بینم کسی رو جز تو...  تو هم دیگه خسته شدی از دستم... باشد در خود می ریزم باز هم...




Copyright © 2007, Design By HarimeYas.ir