سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

کربلا



شنیده بودم هرکه را کربلا راه داده اند، حال و هوایش جور دیگری خواهد بود...

گویی در عالمی دیگر سیر می کند

بر مصیبتش با سوزی دگر می گرید

با نامش اشک حلقه بر چشمانش نزند

محال است بغض گلویش را نفشارد . . .

می گفت روایت کرده اند مومن همان دم که وارد کربلا می شود پرده بر قلبش می گذارند

راست می گفت... انگار قلبش از هر آنچه که به درد می آید تهی می شود

تا نبیند

چه کردند با سیدی شباب اهل الجنه

تا نشنود

ناله های کودکی که سر پدر دیده است و جان بر لبش ...

تا حس نکند

غم مادر و پیچیدن صدای بُنَیَّ ایشان را در فضای قتلگاه

تا نبوید

پیراهن خونین دستان خواهری نجوا کنان " گلی گم کرده ام می جویم او را... به هر گل می رسم می بویم او را... "

تا ...

که اگر جز این باشد، یزیدیان را نیز طاقتی بر آن نخواهد بود حال چگونه خواهد بود از برای آنکه گمان می کند محب است و حب است که او را به این وادی کشانده است...

چه خوش است در هوایش نفس کشیدن

کس را گریان نمی بینی

همه مبهوت اند...

می پنداشتند زغم بر سر و سینه می زنند اما در هر کجا

خیمه گاه و محل عبادت حسین

تله زینبیه و اضطرار زینب

بین الحرمین

...

تنها نظاره می کنند و هیچ ندارند از برای گفتن و گریستن و حتی اندیشیدن

دوستی گفت برایت دعا می کنم و تو نیز آمین بگو...

خدا کند در زندگیت فقط در یک دو راهی بمانی و آن بین الحرمین باشد...

انشالله




Copyright © 2007, Design By HarimeYas.ir