ما شبي دست بر آريم و دعايي بکنيم
غم هجران تو را چاره ز جايي بکنيم
دل بيمار شد از دست رفيقان مددي
تا طبيبش به سر آريم ودواييبکنيم
آنکه بي جرم برنجيد و به تيغم زد ورفت
بازش آريد خدارا که صفايي بکنيم
سايه طاير کم حوصله کاري نکند