• وبلاگ : ياران ناب
  • يادداشت : انتظار...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + . . . 

    سلام جامانده

    ميدونم كه نبايد انتظار داشته باشم نظرم واسه كسي مهم باشه اما به خاطر انجام وظيفه كار خودمو ميكنم . . .

    اولش نگران شدم آخه ياد مادر خودم افتادم ، ترسيدم ، واقعاً ترسيدم . . . نكنه اتفاقي افتاده باشه . . . نوشته ها رو تند تند خوندم تا از اين حال بدم خارج شم . . .

    خدا رو شكر كه به خير گذشت . . . اما وقتي ادامه مطلب رو خوندم بدجوري حالم گرفته شد . . .

    خيلي قشنگ از اين اتفاق برداشت كردي و منظورتو رسوندي . . .

    كاش ميتونستم درك كنم كاش ميتونستم فقط يه ذره بفهمم . . .

    . . . او منتظر است تا كه ما برگرديم/ماييم كه در غيبت كبري مانديم . . .