• وبلاگ : ياران ناب
  • يادداشت : برادر عيدت مبارك!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + . . . 

    از حرفات فهميدم دوس نداري بيام نظر بدم جامانده اما من كه حرفه بدي نميزنم كه . . .

    نميدونم ميدوني يا مثل من نميدوني اما بدون كه من نميدونم چرا اينقدر اخمو و شاكي هستي ؟؟؟

    به هر حال از اونجا كه خودم خودمو تحويل ميگيرم يه نظري هم ميدم . . .

    خاطره‏اي از حجة الاسلام احمد شيخ بهايي :

    روزي يک جوان مسلمان چيني که مدرس علوم اسلامي بود گفت: يکي از شاگردانم پرسيده است، چرا مي‏گويند خانه خدا؟ مگر خدا هم خانه دارد؟

    در جواب عجله نکردم و عمدا ساعتي را به تفکر گذراندم تا به او تلقين کنم که نبايد در جواب دادن عجله کرد و بعد توضيح دادم که خانه در بين انسانها، محلي است که مي‏شود در آنجا صاحبخانه را زيارت کرد و با او تماس گرفت مي‏توان در آنجا مهمان صاحب‏خانه شد و از توجهات خاص او برخوردار گشت و اين کاملا روشن است که ديدن يک شخص در خانه‏اش با ديدن او در بيرون تفاوت دارد. در مورد خداي متعال اگر چه مي‏شود همه جا با او تماس برقرار کرد اما مکانهايي قرار شده است که به خاطر ويژگيهايي که دارند انسان در آنجا بيشتر به ياد خدا مي‏افتد و راحت‏تر او را زيارت مي‏کند. به همين جهت عنايتها و رحمتهاي خداوند در آنجا بيشتر است، به همين دليل آنها را «خانه خدا» مي‏نامند.

    پاسخ

    دوست دارم اخمو باشم! به قول اين تازه به دوران رسيده ها كلاس داره! شما هم نظر بده تا اموراتت بگذره...يا زهرا س