سلام.
جزء 29 هم براي من ثبت بفرمائيد.
سلاممنهم ناراحت شدم از شنيدنش
خدا صبر بده
سلام
خدا كمك كنه به بازماندگان اجر و صبر بده و به آن كودك شفاي عاجل
غير تسليم و رضا كو چاره اي؟
سلام عيد مبعث و فرارسيدن ماه شعبان بر شما مبارک
حاج آقاي تهراني يک سري اعمال ياد داده بود تا انجام دهيم براي حاجت گرفتن، يکي از شبها بعد از اعمال به دلم افتاد که رفتني هستم و برات را گرفتم اما هنوز ته دلم قرص نبود، روز آخر بود که براي آخرين زيارت رفتم حرم آقا، بعد از اعمال موقع بيرون آمدن انگار يکي گفت: برو که حاجتت را گرفتي...
1 و 2 و 3 و4 و5 و6 و8 و9 و10 و12و13و14و 18 و23و27و 30
خدايشان بيامرزد.
اللهمّ صلّ علي محمّد و آل محمّد
نثار روحشون
حدايشان
تعجب از تعجب اولم! مگه قراره کسايي که ما مي شناسيمشون يا عزيزامونن، هرگز نميرن که باورمون نمي شه؟؟؟!
- يکي بهم ياد آوري مي کنه ، حرف هميشگي خودم رو :" ما همه ، "مردني" هستيم، طاقت بيار اين "يه کمه" بدون اونها رو! "-
باور کن که اين ور همش يه "کمه"!
يه "کمه موقّتي"
همه……..
دير يا زود……
رفتني هستيم!
.
و بعد فکر
به مرگ…
چقدر نزديکه
و چقدر هميشه بهمون ، خودشو ياد آوري کرده…اما!
مرگ
…چقدر مسلّم و قطعي
براي همه مون
که نه محدوديت سني داره ، نه جمسي ، نه رنگي، نه …
هيـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــچ محدوديتي!
و بعد
اولش هميشه همينه!
تعجّب!
ناباورانه ، مي پرسي و مي پرسي…
انگار که اشتباهي شده باشه
يا بخوان باهات شوخي کنن!
اما بالاخره مجبوري که …باورت شه!
و بعد ناراحتي
غصه،
بغض،
و بعد …فکر
مرور خاطرات!
فقط همين مونده ازشون……خاطره، ياد….توي ذهنت
فکر مي کني و با فکرت ، زندگي!
سالها، روز ها ، و ساعت هاي با هم بودنتو رو مي بيني
لحظه ها
نگاه ها…….حرف ها…حال ها
همه اش خاطرات!
به آقاي كمالي و خانوادشون تسليت مي گم.
الهه جان من هم جزء 23