وبلاگ :
ياران ناب
يادداشت :
افتتاحيه دل نوشته نويسي جنوب!
نظرات :
1
خصوصي ،
22
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
دلتنگ كربلا
چراغ ها خاموش اند و دروازه ها بسته
محصور شده ايم در يک دور تسلسل خيلي بزرگ
که به ناچار در ان مي گرديم و مي گرديم و مي گرديم
انقدر مي گرديم تا چرخ اين زندگي خسته ، ترک بردارد بشکند
و گاه گاهي که نسيمي مي وزد ،
گاه گاهي که بوي گل هاي بهار
در خسته راه هاي پاييزيمان مي پيچيد ،
گاه گاهي که صداي پاي يار در گوش هايمان طنين مي افکند
انگار که جادوي اين هزار توي تاريک ، مسخ مان کرده باشد ،
انگار که هيچ گاه چنين صداي نشنيده ايم و اين نسيم ، را هرگز حس نکرده ايم
راحت سر بر مي گردانيم و راهمان را ادامه مي دهيم ،
اما به کجا
من نيز نمي دانم
خدايا ، بر چشمانم ببخش رو نگرداندن را ، بيچاره به تاريکي عادت کرده است
خدايا ، بر دلم ببخش آتش نگرفتن را ، طفلکي به خاموشي عادت کرده است
خدايا بر من ببخش ، که راه هاي سياه تو در تو بد جور از تو دورم ساخته ، انقدر که حتي
صدايت را نمي شنوم که به سوي خود مي خواني ام
انقدر که ...
پاسخ
خدايا ، بر چشمانم ببخش رو نگرداندن را ، بيچاره به تاريکي عادت کرده استخدايا ، بر دلم ببخش آتش نگرفتن را ، طفلکي به خاموشي عادت کرده استخدايا بر من ببخش ، که راه هاي سياه تو در تو بد جور از تو دورم ساخته ، انقدر که حتيصدايت را نمي شنوم که به سوي خود مي خواني ام...بسيار زيبا و تامل بر انگيز بود ممنونم يا زهرا(س)