سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

این گریه ها



ناشکر نباشیم..فکر کنیم آقا می خواد ببینه تا کی تو خیمه اش می مونیم

تا کی از خیمه ش بیرون نمی ریم

تا کی تشنگی رو تحمل می کنیم

تا کی امان نامه های دشمن رو پس می دیم

اونوقت که دیدن پای ثابت خیمه حسینیم

اونقدر شوق می کنیم

که بی جوشن و زره به عشق حسین به میدان می زنیم

 این گریه ها ی ماه محرم وظیفه بود                 خیلی حسین زحمت ما را کشیده است

پ.ن: دلسپرده، کنار کشیدن راه حل نیست... یادته دیروز بهم چی گفتی... چه جوری بیخیال شمو بگم دیگه نیستم وفتی (این گریه ها ی ماه محرم وظیفه بود                 خیلی حسین زحمت ما را کشیده است) جواب آقا رو چی بدیم؟ آقا دلشو به ضعیفایی امثال ما خوش کرده؟ وامصیبتا... کشیدن کنار یعنی پشت پا زدن به خیمه ی امام زمان... بسیج، دفتر، مجمع همه شون خیمه است و این ویری بیری رفتنای دلامون امان نامه ی شمر و امثالهم... خدا کمک می کنه... تا پشت پا بزنیم به همه ی این امان نامه ها و موندن تو خیمه ی امام زمان... حتی اگه آب هم ببینیم نمی نوشیم تا آقا عطشانه...

یاحسین




کوفیان



کوفیان

و تو مپندار که کوفی و بی مروتیش و افتادنش دیگر نخواهی دید

کمی بصیرت!

می بینی...

 




وفاق



5 عدد سه واحدی و نگران از برای همگانشان من باب وفاق!!!

دعا بفرمایید




محب



فانه ذبح کما یذبح الکبش

 امام رضا فرمودن: مثل گوسفندی سر جدم رو بریدن .. زنده زنده ..

 وقتی داشتن می رفتن، دیدن خواهرشون داره از غصه وداع جان می ده. انگار داره جان از تن زینب بیرون میاد، آقا برگشتن دست رو قلب زینب گذاشتن...  اشاره ولایتی کردن... قلب زینب آروم شد...  گفت برو حسین به خدا سپردمت ..

 تو مجلس های امام حسین از این اشاره های ولایتی زیاده ...  دست می ذاره رو قلب آدم... ارومت می کنه... می گه برو  به خدا سپردمت...

 امام حسین  ع حتی به دشمنش نظر می کرد...

چندین نفر اومدن...راس مبارک رو جدا کنن هیچ کدوم نتونستن

هیچ کدوم نتونستن، نزدیک که می شدن دلشون می لرزید  بر می گشتن اما همون دشمنا رو امام صدا می زدن،  تو حالتی که غرق خونن به یکی شون گفتن برگرد تو به دخترت قول انگشتر دادی این انگشتر من رو بهش بده دست خالی نرو... برگرد...

حال ما که مدعی هستیم محبیم چگونه باشد...




گریه



 محضر امام حسین بهترین حالات پیش می آد نوع حالت مهم نیست مهم اینه که بهترین حالت همون جاست خیلی ها همون جا شفا گرفتن خیلی ها همون جا واصل شدن خیلی ها   در برابر مصیبت اهل بیت فهمیدن مصیبت خودشون هیچ و ارزشی نداره آروم گرفتن امام صادق فرمود هر کدومتون داغی دیدین یاد مصیبت جدم بیافتین اونموقع میفهمین اصلا داغی ندیدین امام رضا فرمودن : یابن اشبیب ان کنت باکیا لشی فبک للحسین بی علی ع: ای پسر شبیب اگه خواستی برای چیزی گریه کنی برای جدم حسین بی علی گریه کن




ابراهیم



همیشه داره نیگامون می کنه مهم اینه که جلوی نگاهش معصیت نکنیم مهم اینه که به اونی که ایشون راضیه  ناراضی نباشیم  چون خواه یا ناخواه امر خدا حاکم می شه بهتره راضی باشیم  و تو سختی ها هم شکرش کنیم  شاید با این وصف خدا در امتحان های سختش  مثل حضرت ابراهیم در مورد اسماعیل  که تابع محض شد  و حاضر شد  قربانی اش کنه  و دل از همه زیبایی های عالم و دلخوشی های یه پدر ببنده ...

 لحظه آخر خدا امتحانش رو نیمه کاره رها کرد و دلش رو آروم کرد که آزمایش تموم شد  قبول شد

 اگر دست و پای ابراهیم می لرزید  از امتحان رد می شد ولی محکم اراده کرد که تسلیم بشه  و این تسلیم باعث شد  خدا امتحانش رو  به بهترین رقم ختم کنه براش شاید تسلیم شدن خود گشایش باشه




آره



آره  ما دیوونه هستیم

              بی خیال این زمونه...




تلویزیون



سلام
از خواندن طراحی الگوریتم خسته شده بودیم بسی و به رنج آمده بودیم زان رو! روی آوردیم به خزعولاتی که تلویزیون گرامی نشان می دهد
از قضا جزء آن دسته از معدود دسته های برنامه های کمی محتوا دار در آمد و ما و محفلمان را کم نمکی خرسند نمود!
و آن بود نامی به نام  125!
در انتها بدین اندیشه ما را فرو برد
سخت است همسری آتش نشان داشتن
همچو زمان جنگ است از برای ادمی
هر روز و هرشب
و انتظار شنیدن خبر...

و بود در صحبت های مادر پسرک

اندر باب دوست داشتن

که

که را؟ و چه را؟ و چه گونه؟

...




محرم



خدایا خودت اضطرار می دی

تا یادمون بیفته بی تو و نگاهت هیچیم

پس خودت صبر بده

و گشایش

...

امسال محرم سخت ترین محرم بود برام

بعد از دیدن اون شبای سخت

بعد از دیدن خنده های نامحرما

بعد از دیدن ...

بعد از پابوس رفتن

....

باید فرق می کرد و کرد...

التماس دعا

یا زهرا س




کربلا



شنیده بودم هرکه را کربلا راه داده اند، حال و هوایش جور دیگری خواهد بود...

گویی در عالمی دیگر سیر می کند

بر مصیبتش با سوزی دگر می گرید

با نامش اشک حلقه بر چشمانش نزند

محال است بغض گلویش را نفشارد . . .

می گفت روایت کرده اند مومن همان دم که وارد کربلا می شود پرده بر قلبش می گذارند

راست می گفت... انگار قلبش از هر آنچه که به درد می آید تهی می شود

تا نبیند

چه کردند با سیدی شباب اهل الجنه

تا نشنود

ناله های کودکی که سر پدر دیده است و جان بر لبش ...

تا حس نکند

غم مادر و پیچیدن صدای بُنَیَّ ایشان را در فضای قتلگاه

تا نبوید

پیراهن خونین دستان خواهری نجوا کنان " گلی گم کرده ام می جویم او را... به هر گل می رسم می بویم او را... "

تا ...

که اگر جز این باشد، یزیدیان را نیز طاقتی بر آن نخواهد بود حال چگونه خواهد بود از برای آنکه گمان می کند محب است و حب است که او را به این وادی کشانده است...

چه خوش است در هوایش نفس کشیدن

کس را گریان نمی بینی

همه مبهوت اند...

می پنداشتند زغم بر سر و سینه می زنند اما در هر کجا

خیمه گاه و محل عبادت حسین

تله زینبیه و اضطرار زینب

بین الحرمین

...

تنها نظاره می کنند و هیچ ندارند از برای گفتن و گریستن و حتی اندیشیدن

دوستی گفت برایت دعا می کنم و تو نیز آمین بگو...

خدا کند در زندگیت فقط در یک دو راهی بمانی و آن بین الحرمین باشد...

انشالله




<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

Copyright © 2007, Design By HarimeYas.ir